براي كشورهاي در حال توسعه با سطح تكنولوژي پايين، اقدام در بكارگيري تكنولوژيهاي كشورهاي پيشرفته, نه تنها براي رسيدن به اقتصاد پيشرفته مؤثر است بلكه به دليل برانگيختن بسياري از فعاليتهاي پژوهشي و نوآوري، مفيد و ثمربخش نيز مي‌باشد.

ژاپن نمونة بسيار عالي اين روش است. بلافاصله پس از جنگ جهاني دوم گفته شد كه ژاپن در زمينة علوم و تكنولوژي 30 سال از كشورهاي پيشرفته عقب‌تر است و ترميم خرابيهاي جنگ نيز ناممكن مي‌نمايد. اما بيست سال بعد صنايع ژاپن به رونق چشم‌گيري رسيد. سرمايه‌گذاريهاي سنگيني انجام شد كه بيشتر صرف خريد تكنولوژيهاي خارجي شد. ژاپن در بكارگيري اين تكنولوژيهاي غربي شور و شوق بي‌مانندي داشت. پيش از جنگ ژاپن 231 قلم از اين تكنولوژيها را وارد مي‌كرد. بيست سال بعد از جنگ اين واردات به 7500 قلم، يعني 30 برابر رسيد.

بين 1950 تا 1960 بازده توليدي ناشي از اين تكنولوژيهاي وارداتي 25% كل بازده صنعتي ژاپن را تشكيل مي‌داد. تأثير تكنولوژي وارداتي وقتي پردامنه و قوي مي‌شود كه همراه با ساير منابع به كشور پيوند بخورد