001

عبدالعظیم ملایی، کارشناس حوزه تبادلات پولی شبکه کانون های تفکر ایران (ایتان)

از زمان کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴، عمده تبادلات مالی کشورهای دنیا بر پایه دلار امریکا بوده است. کنفرانس برتون وودز، بعنوان نقطه عطف تاریخی در نظامات پولی بین‌المللی، چندین مصوبه مهم داشت: دلار امریکا به پول تجارت بین‌المللی تبدیل شود، سایر ارزهای دنیا بر پایه دلار تنظیم شوند، انتشار دلار بر پایه ذخایر طلای بانک مرکزی امریکا باشد، به گونه‌ای که هر اونس طلا ۳۵ دلار باقی بماند و نهایتاً نهادهایی برای توسعه سیستم برتون وودز ایجاد شود؛ نهادهایی مانند بانک بین‌المللی ترمیم و توسعه (بانک جهانی)، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی.

سیستم برتون وودز به سرعت رشد کرد و تا قبل از پیدایش یورو، اکثر مبادلات مالی دنیا بر پایه دلار امریکا انجام می‌شد. در حال حاضر نیز دلار امریکا ارز غالب تبادلات مالی بین‌المللی است؛ به بیان دیگر، کنترل تبادلات مالی دنیا بر مبنای قواعد داخلی ایالات متحده امریکا انجام می‌شود و نه بر اساس مقررات بین‌المللی. این اتفاق باعث می‌شود که امریکا قادر به مدیریت تبادلات مالی بین کشورها باشد؛ در این حالت اگر کشوری بر خلاف خواستهای امریکا حرکت نماید، مورد تحریم ایالات متحده واقع می‌شود و دسترسی به حسابهای دلاری نخواهد داشت و انجام تبادلات مالی بر پایه دلار برای وی غیرممکن می‌شود. در سالهای اخیر و با شدت گرفتن تحریمهای ایالات متحده و به ویژه تحریم بانکی، مشکلات عدیده‌ای برای اقتصاد کشور بروز کرد. پدیده‌ای که از آن بعنوان «شوک» ارزی یاد می‌شود.

سوالات متعددی در این مورد مطرح است: آیا همه کشورهای دنیا در تجارت خارجی از ارزهای واسط مانند دلار در تجارت خارجی استفاده می‌کنند؟ آیا تمام تراکنشهای بانکی بین کشورهایی مانند چین – ژاپن و چین – کره‌جنوبی با دلار و یورو صورت می‌پذیرد؟ اتحادیه اروپا قبل از شکل‌دهی یورو، چگونه تجارت خود را با ارزهای ملی مدیریت می‌کرد؟ در بررسی پاسخ به این سوالات پژوهشگران شبکه کانونهای تفکر ایران (ایتان) به «پیمان پولی دوجانبه» رسیدند که عمدتا در شرق آسیا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پیمان پولی دوجانبه: محور اقتصاد مقاومتی

بروز بحران مالی ۱۹۹۷ در جنوب‌شرقی آسیا باعث شد کشورهای آسه‌آن+۳ روش جدیدی را در تجارت برگزینند تا اقتصاد خود را در مقابل نوسانات خارجی مقاوم کنند. در سال ۲۰۰۰، وزرای اقتصاد این کشورها در شهر چیانگ‌مای تایلند گردهم آمدند و »طرح چیانگ‌مای« را مصوب کردند که منشأ تحولات عظیمی در این منطقه شد و به دیگر کشورهای جهان نیز تسری یافت.

یکی از مهمترین مفاد این طرح، توسعه »پیمانهای پولی دوجانبه« یا Currency Swap Agreement بین کشورهای عضو بود. لذا اولین پیمان پولی دوجانبه در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۰۱، بین بانکهای مرکزی چین و تایلند در قالب طرح چیانگ‌مای امضاء شد و تا سال ۲۰۰۳، تمامی کشورهای آسه‌آن+۳ چنین پیمانهایی را به صورت دوبه‌دو امضاء کردند. در سال ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ این پیمانها تمدید می‌شود. اولین پیمانهای پولی عمدتا به صورت یک‌طرفه و بر اساس دلار آمریکا بود (به‌جزء پیمان چین – کره‌جنوبی و چین – ژاپن که از همان ابتدا با ارزهای محلی انجام شد).

در سال ۲۰۰۸ و بعد از بروز بحران مالی در غرب، ارز غالب در این پیمانها به ارزهای ملی تبدیل شد و تسویه پرداختهای تجاری بین این کشورها نیز از طریق این ابزار در دستور کار قرار گرفت. تلاش کشورهای آسه‌آن+۳ حذف دلار و یورو از مبادلات تجاری نبوده است، بلکه آنها به منظور مقاوم‌سازی و تنوع‌گرایی در روشهای پرداخت بین‌المللی، چنین ابرازی را ایجاد کردند تا نقش پولهای محلی را در تجارت خارجی تقویت نمایند.

تاکنون بیش از ۴۲ «پیمان پولی دوجانبه» بین کشورهای مختلف امضاء شده است که در راس آنها چین با ۲۹ پیمان پولی قرار دارد؛ ژاپن و کره جنوبی نیز به ترتیب با ۹ و ۵ پیمان پولی در جایگاه دوم و سوم قرار دارند. ۳۲ کشور تاکنون پیمان پولی دوجانبه امضا کرده‌اند که روند رشد آنها در سالهای اخیر افزایش قابل توجهی یافته است؛ به‌گونه‌ای که کشور هند برای امضای ۲۳ پیمان پولی در سال ۲۰۱۴ برنامه‌ریزی کرده است. حجم این پیمانها در سالهای اخیر در حدود ۱٫۲ تریلیون دلار می‌باشد.

پیمان پولی دوجانبه چیست؟

فرض کنید دو کشور ایران و کره‌جنوبی با هدف تسهیل تجارت می‌خواهند از پیمان پولی دوجانبه استفاده نمایند. بانک مرکزی دو کشور وارد مذاکره با یکدیگر شده و قرارداد پیمان پولی دوجانبه امضاء می‌کنند. ابتدا کره‌جنوبی یک حساب ریالی نزد بانک مرکزی ایران افتتاح می‌کند. ریال درون این حساب متعلق به کره‌جنوبی است. سپس، ایران یک حساب به وون (won) نزد بانک مرکزی کره‌جنوبی افتتاح می‌کند. مبالغ درون این حساب به وون و متعلق به ایران است. دو بانک مرکزی نسبت ریال به وون را برای یکدیگر تضمین می‌کنند که در این دوره مالی، ارزها را به قیمت توافق شده خریداری خواهند کرد. بانک مرکزی ایران، مبلغ توافق شده‌ای را به حساب ریالی واریز می‌کند. بانک مرکزی کره‌جنوبی نیز همین روال را طی می‌کند. آنگاه دو بانک تجاری در دو کشور بعنوان عامل انتخاب می شوند.

اکنون تاجر ایرانی می‌خواهد از کره‌جنوبی کالا وارد کند. به تاجر کره‌‌ای سفارش خرید می‌دهد. تاجر کره‌‌ای پیش فاکتور را به وون برای تاجر ایرانی ارسال می‌کند. تاجر ایرانی ریال در اختیار دارد، اما باید به تاجر کره‌‌ای وون بپردازد. بنابراین، مبلغ قرارداد را به بانک تجاری ایرانی واریز می‌کند. بانک تجاری ایرانی، این مبلغ را به حساب ریالی نزد بانک مرکزی واریز می‌کند. بانک مرکزی ایران به کره‌جنوبی اطلاع می‌دهد که مبلغ قرارداد به ریال، واریز شده است. بانک مرکزی کره‌جنوبی نیز معادل مبلغ قرارداد را به وون به بانک تجاری کره‌‌ای می‌دهد تا به حساب تاجر کره‌ای واریز نماید. با تایید دریافت مبلغ قرارداد توسط بانک تجاری کره‌ای، کالا به ایران ارسال می‌شود و در اختیار تاجر ایرانی قرار می‌گیرد. مشابه همین قرآیند نیز در مورد صادرات کالا از ایران به کره‌جنوبی اتفاق می‌افتد. در پایان دوره، بانک‌های مرکزی می‌خواهند حساب ریال و وون را تسویه نمایند. این تسویه می‌تواند از طریق طلا یا دیگر دارایی‌های ارزشمند صورت گیرد.

چنانچه اجرای این راهکار با کشورهای دیگری نیز توسعه یابد، تسویه حسابها در پایان دوره با سهولت بیشتری انجام می‌شود. ایران سالانه مبلغ ۸۵ میلیارد ریال به کره‌جنوبی بدهکار است، کره‌جنوبی مبلغ ۹ میلیارد وون به عراق و عراق نیز مبلغ ۵ میلیارد دینار به ایران بدهکار است. سه کشور وارد فرآیند تسویه سه جانبه می‌شوند و بدهی ایران به کره‌جنوبی تسویه می‌شود. ایران به روسیه ۷۷ میلیارد ریال بدهکار است، روسیه مبلغ ۱۲۸ میلیارد روبل به چین و چین نیز مبلغ ۷۲ میلیارد یوآن به ایران بدهکار است که با تسویه ارزی بدهی ایران به روسیه نیز صفر می‌شود.

پتانسیل و زیرساخت این فرآیند نیز قبلاً در کشور ایجاد شده است. در سال ۱۹۷۴ »اتحادیه پایاپای آسیایی« (ACU) با مشارکت کشورهای ایران، هند، پاکستان و ۶ کشور آسیایی دیگر در تهران تاسیس می‌شود. هدف اولیه تاسیس

«اتحادیه پایاپای آسیایی»، تسویه تراکنش‌های مالی و ایجاد زیرساخت تهاتر پولی چند جانبه بین کشورهای عضو بود. با توجه به اینکه دبیرخانه دائم این اتحادیه در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مستقر است، می‌توان از ظرفیت این اتحادیه برای تسویه ارزی چندجانبه استفاده بیشتری کرد.

اهداف پیمانهای پولی

هدف کشورهای شرقی آسیا حذف دلار و یورو از مبادلات تجاری نبوده، بلکه بعنوان یک روش مکمل در کنار استفاده از ارزهای جهانروا، این روش نیز ابداع شده است. لذا در پیمان پولی ، چهار هدف عمده دنبال می‌شود:

۱٫         تقویت نقش ارزهای محلی در تجارت فرامرزی؛

۲٫         کاهش ریسکهای ناشی از نوسانات ارزی؛

۳٫         انجام پرداختها برای تجارت کالاهای وارداتی/صادراتی؛

۴٫        کاهش تاثیرپذیری اقتصاد از ارزهای واسط،

مهندس جلال، کارشناس حوزه فناوری نرم و مجری جلسه :

در چهارچوب ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی و نیاز کشور به حرکت در راستای پایداری اقتصادی و کاهش آسیب پذیری اقتصادی، و با توجه به حرکت به سمت این پیمان ها که در دنیا آغاز شده و ما شاهدیم که بعد از بحران مالی ۲۰۰۷ جای خود را در میان کشورها بیشتر باز کرده است تا جایی که حجم این پیمان‌ها، نزدیک به ۱۱۰۰ میلیارد دلار در تجارت جهانی رسیده است ضرورت دارد که بر روی این مفهوم تعمق بیشتری شود. در واقع از دست اندر کاران حوزه تجارت خارجی کشور استمداد شود تا راهکارهای اجرایی برای پیاده سازی این نوع نگاه در حوزه تجارت خارجی کشور، به عنوان یکی از راه‌حل‌ها برای تسریع تجارت خارجی کشور، ارائه و استفاده شود. این رویکرد فارغ از بحث تحریم‌ها، منجر به ثبات نظام ارزی کشور و نرخ ارز می‌شود و ارزش پول هم با این رویکرد دارای ثیات مناسب تری می گردد و جایگاه مناسب خود را در کشور پیدا می کند.

اگر دوستان در این موارد نقد و یا نظری دارند بفرمایند.

002

 

دکتر سبحانی، سفیر سابق ایران در ونزوئلا

سالهای اولیه انقلاب که تحریم‌های جدی در کار نبود، ما در ارتباط تجاری با اروگوئه، نفت صادر می کردیم و برنج در ازای نفت وارد می کردیم، بنا به پیشنهاد یکی از دو طرف، حسابی در هر دو کشور باز شد و هر کدام یک از کشور‌ها ۵۰ میلیون دلار اعتبار داشت و می توانستند تا ۵۰ میلیون دلار جنس وارد کند. این مکانسیم تا مدتی به خوبی عمل میکرد و بعد از مدتی متوقف شد که البته اخیرا (در ۵ الی ۶ سال گذشته) اروگوئه دوباره پیشنهاد چنین ارتباطی را مطرح کرده است. در آن زمان بحث تحریم در میان نبود و چون در تبادل کالا، و برای حذف هزینه ای که برای جابجایی دلار باید پرداخت می شود، به این روش رو آورده بودند. به نظرم این روش در حال حاضر می تواند اجرایی شود. بنده در سفری که به پاکستان داشتم، در ارتباط با کشور پاکستان مشکل اصلی نقل و انتقال مالی است، ما با آقای بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی سابق این بحث را مطرح کردیم. بانک مرکزی در برابر چیزهایی که در درکتاب‌هایشان نبوده به سختی مقاومت می کنند، کار بجایی رسید که آقای نهاوندیان را هم درگیر کردیم و از ایشان خواستیم در این مورد قضاوت کنند، به ایشان گفتیم که نظر بنده این است که این نوع تبادلات تجاری با سایر کشورها (پیمان‌های پولی) بهترین راهکار است و آقای بهمنی اعتقاد دارند که این راهکار درست نیست، سپس نظر ایشان را جویا شدیم، آقای نهاوندیان فرمودند که بنده هیچ اعتقادی ندارم که این راهکاری که سبحانی گفته است بهترین راهکار است، بنده اعتقاد دارم که این تنها راه حل هست.

به نظر بنده برای عملیاتی کردن پیمانهای پولی، نیاز به اراده سیاسی و مجریان شجاعی در کشور است. به عنوان مثال در رابطه با ACU (اتحادیه پایاپای آسیا) که کشور‌های حوزه آسیای غربی از جمله هند، پاکستان و سریلانکا، در آن هستند، برای اولین بار، هندی‌ها با انجام آن مخالفت کردند، اما پاکستانی‌ها تمایل به اجرایی کردن آن داشتند و در نهایت هم به جایی نرسید، اشکال کار هم این بود که دبیرخانه آن در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بود و تمام هزینه‌های آن را ایران پرداخت می کرد، اما مجریان شجاعی نداشتیم تا پیگیری کنند و منجر به عملیاتی شدن این اتفاق شوند.

یک نمونه مثال می‌زنم تا مشخص شود که آیا این کار واقعا بسیار سخت است یا خیر؟ بنده اکوادور را مثال می زنم که پول رایج آن دلار آمریکا است و اصلا بانک مرکزی ندارد، و رئیس جمهور آن هم یک اقتصاددان تحصیلکرده آمریکا است. ایشان پولی مجازی طراحی کرده است به نام «سوکره»، این واژه یک واژه مقدس در میان آمریکا لاتین محسوب می‌شود. در حال حاضر بخشی از نقل و انتقالات مالی کشورهای منطقه با این واحد پولی که وجود خارجی هم ندارد انجام می‌شود.

جهان به سمت این پیمان ها می‌رود و به نظر بنده اصلا نیاز به اثبات آثار مفید پیمانهای پولی نیست و برای کشور ما که در شرایط تحریم قرار دارد بسیار ضروری است که به سمت این نحوه مبادلات مالی پیش رود.

003

دکتر اسماعیلی، دبیر کارگروه دستگاه‌های اقتصادی دولت مجمع تشخیص مصلحت نظام

ما در خرداد ماه ۹۰ طرحی را با همکاری دانشجویانی که برروی این مساله کار کرده بودند، در مرکز پژوهشهای کیهان تهیه کردیم و تجربیاتی که در کشورهای همسایه مانند هند و پاکستان و همچنین در کشورهای متفاوت که در شرایط بحرانی بودند بررسی شد و راهکارهایی هم استخراج شد و در نهایت جلسات خوبی هم با تعدادی از نمایندگان مجلس، در مرکز پژوهش ها، و نیز تعدادی از مسئولین بانک مرکزی از جمله خود آقای بهمنی داشتیم، اما متاسفانه اراده خاصی برای انجام این پیمان‌ها وجود نداشت.

پیمان پولی، نباید به عنوان تنها راه حل معضل تحریم یاد ‌شود، به نظر بنده، موضوع تحریم را باید موضوع جدگانه ای دانست، چراکه کشورهایی که بر ضد ما فعالیت می کنند، به راحتی می توانند پیمان‌های دو جانبه را هم تحت تاثیرقرار دهند، پیمان‌های دو جانبه پولی به نظرم از راهکارهایی است که ذیل بحث اقتصاد مقاومتی می تواند مورد توجه قرار گیرد و باید توجه داشت که رشد این پیمان‌ها در جهان، می تواند آغازی بر پایان امپراطوری دلار باشد.

مهندس قمصری، مدیر روابط بین الملل شرکت ملی نفت 007

موضوع بحث، موضوع خوبی است، اما اگر ریشه ای با این موضوع برخورد کنیم شاید بهتر باشد، یعنی با هدف عناد با امپراطوری دلار، یا امپراطوری یورو، به بحث ورود پیدا نکنیم. چراکه آنها اقتصاد‌های حاکم هستند، و پول‌هایشان هم مرجع است. بنابرین بهتر است به عنوان معاند وارد عمل نشویم، باید به فکر منافع خودمان باشیم، باید ببینیم چه چیزی منافع ما را تامین میکند، شاید خوشایند نباشد اگر به نتیجه رسیدیم که منافع ما با دلار تامین می‌شود، باید به سمت دلار برویم، اگر هم با یورو تامین می‌شود باید به سمت آن برویم، اما اگر پولی می تواند جایگزین دلار یا یورو شود به سمت استفاده از آن برویم، در واقع باید به خاطر منافع ملی اقدام کنیم.

بنده فکر می کنم که برای برقراری پیمان پولی دو جانبه ، یک خواست دو جانبه هم لازم است، یعنی اگر قصد برقراری این ارتباط مالی با کشور کره را داشته باشیم باید بررسی کنیم که آیا کره هم پیگیر چنین پیمانی هست؟ جناب آقای دکتر سبحانی ACU را مثال زدند. برای ما ACU خوب بود و ما مدت‌ها از این حساب استفاده می کردیم، هندی‌ها هم زیر فشار آمریکا مخالفت کردند ، امروزه قدرت مسلط جهان، آمریکا است. سفیر هند به من می‌گفت آمریکایی‌ها ما را تهدید کردند، که اگر ACU را ادامه دهید مانع صادراتشان به آمریکا خواهند شد. درباره همین موضوع سفیر کره جنوبی به ما می‌گفت صادرات ما به آمریکا ۱۷۰ میلیارد دلار است اگر سیاست‌های آن‌ها را اجرا نکنیم، مانع صادرات ما می شوند.

پس موضوع، موضوع خوبی هست در صورتی که طرف مقابل هم حاضر به پذیرش این قرارداد باشد، به هر حال ما با بعضی کشور‌ها، قصد چنین کاری را داشتیم، اما بسیاری از این کشورها ترجیح دارند، از دلار به عنوان خرید و فروش استفاده شود. برای مثال ما با چین روابط بسیار خوبی داریم، بسیاری از مبادلات ما با چین است، اما چینی‌ها حاضر نیستند، که با پول محلی چنین قراردادی را انجام دهند و ملاحظات خاص خودشان را دارند. من قصد دارم این موضوع را بیان کنم که باید این پیمان خواست دو طرف باشد، اگر ما بتوانیم پولی ایجاد کنیم، یا توافقی حاصل شود که مبادلات مالی حذف شود، بسیار موثر است، جناب دکتر سبحانی فرمودند، ما در ابتدای انقلاب، تجربه خوبی در این موضوع پیرامون واردات برنج داشتیم، کارخانه بزرگ فولاد مبارکه هم با تهاتر خریداری شد و امثال چنین قراردادهایی زیاد بود که البته تهاتر در آن زمان تهاتر کالا به کالا بود اما الان می توان آن را به صورت تهاتر دفتری انجام داد. جنسی فروخته شود، ثبت شود، در ازای آن بتوان خرید‌هایی انجام داد. ما به دنبال این موضوع هستیم، که با بانک مرکزی، اتاق تهاتر پایاپای ابتدای انقلاب را به شکلی نوین راه اندازی کنیم که اگر چنین کاری صورت گیرد و مبادلات بانکی را حذف کنیم، دیگر نه UTURN خواهیم داشت و نه احتیاط داریم که به پول خاصی متکی باشیم.

البته همچنان در دنیا، خرید و فروش‌ها بر مبنای دلار است، برای مثال در حوزه نفت، مبادلات تمام شرکت‌ها بر اساس دلار است، ما از سالها قبل از شروع تحریم‌ها، بخشی از درآمد حاصل از فروش نفت را براساس یورو و سایر ارز‌ها دریافت می کنیم، که این هم یک نوع تبدیل است، یعنی مبادله انجام می‌شود و در سررسید پول تبدیل می‌شود، این روش البته خواست شما را که یک ارز حاکم شود را نمی رساند، اگر هم طرفی حاضر باشد، با رضایت طرفین، ارز دیگری را در مبادلات حاکم کند، آمادگی این را داریم تا در این راستا گام برداریم، البته این امر محدودیت‌هایی را در پبش خواهد داشت، زمانیکه شما یک ارز خاصی داشته باشید، تنها می توانید بین دو کشور خرید و فروش کالا انجام دهید، اما به هر حال همین هم می تواند از وضعیت فعلی ما بهتر باشد.

مهندس جلال (مجری جلسه)

فرمایش شما قابل تامل است. قطعا دو طرف باید رضایت داشته باشند، البته منظور ما این نیست که پول جدید ایجاد شود، منظور ما این است که اگر توافقات دو جانبه ای انجام گیرد گرچه قیمت گذاری، و یا کشف قیمت، با ارز‌هایی جهان روایی مثل دلار و یورو اتفاق می‌‌افتد، اما مبادلات می تواند طبق یک توافق دو جانبه با دلار تسویه شود، و در مورد ملاحظه ای که شما گفتید که طرف مقابل هم باید چنین توافقی را بخواهد، ما شواهدی یافتیم که در برخی کشورها بدون اینکه در داخل کشور ما زمینه و ساختار لازم ایجاد شود، ابراز تمایل به چنین قراردادهایی کرده‌اند و اخباری را بر این مبنا منتشر کرده‌اند.

ملایی:

بنده باید یک توضیحاتی را در ابتدای بحث بیان میکردم ، ببینید، در حال حاضر ما اقدام قابل توجهی در این زمینه انجام ندادیم، با این وجود اگر ما، iran + currency swap را در گوگل سرچ کنیماولین لینک مربوط به پیشنهاد پاکستان به ایران است . پاکستان اولین بار در سال ۲۰۱۱ پیشنهاد به ایران را مطرح کرد و سپس در سال ۲۰۱۳ هم این پیشنهاد را تکرار کرد.

دولت هند هم ۲۲ کشور را انتخاب کرده است تا با آن‌ها پیمان پولی داسته باشد، دلیلی که زمینه ای شد تا هند هر چه بیشتر به سمت این پیمان برود آن است که ، هند و ژاپن با توجه به نوسانات نرخ برابر روپیه به دلار، با یکدیگر پیمان پولی دو جانبه برقرار کردند، نرخ برابری به طوری تنظیم شده بود که به نفع ژاپن بود و بازار هند را در اختیار ژاپن قرار می داد، اما از طرفی تبادلات، بین دو کشور را توانسنتد بر روی این سیستم انجام دهند و تقاضا برای دلار کاهش پیدا کرد و توانستند نرخ برابری روپیه به دلار را مدیریت کتتد، سپس هند سعی کرد تا این سازو کار را برای دیگر کشور ‌ها استفاده کند. به هر حال اخباری که در خبرگزاری ها وجود دارد از پیشنهاد و تمایل هند برای برقراری پیمان پولی دو جانبه با ایران خبر می دهد.

اگر به درستی به خاطر داشته باشم، ترکیه نیز در سال ۲۰۱۲ به ایران پیشهاد کرد تا در مبادلات تجاری از ارز‌های محلی استفاده کنند.

حال اگرiran + local currency را در گوگل سرچ کنید، اولین لینک مربوط به پیشنهاد ترک‌ها بود البته دو ماه قبل که وزیر ترکیه به ایران آمده بود، پیشنهاد داد که از ارز‌های محلی استفاده کنیم.

نکته دیگر که بنده باید تاکید کنم این است که قطعا قرار نیست این پیمان‌ها، جایگزین دلار شود و یا به دلار حمله کنند و یا دلار را دچار نوسان کنند. در حال حاضر تجارت جهانی در حال رشد و تقاضا برای دلار هم رشد خواهد کرد یعنی مشکل خاصی برای آمریکا ایجاد نمی کند، و تنها تقاضا برای دلار با شیب کمتری رشد خواهد کرد. در حال حاضر کشورهایی مثل کره جنوبی و استرالیا هم پیمانان آمریکا هستند، اما در حال توسعه چنین پیمان هایی هستند، این نشان دهنده آن است که هدف از انعقاد این پیمان‌ها سیاسی نیست، و کاملا منطق اقتصادی پشتوانه اش است. این روش در کنار سایر روشها و استفاده از ارزهای جهانروا خواهد بود و قرار نیست که جایگزین آن‌ها بشود.

مهندس برخوردار، رئیس هیئت مدیره مجمع عالی واردات

005

بنده به عنوان رئیس مجمع عالی واردات و نیز یک تولید کننده معتقدم که این پیمان مناسب است و در اوایل جنگ از مواردی شبیه این استفاده کرده بودیم. معمولا این پیمان بین کشورهایی منعقد می گردد که بین کشورها علاقه مندی وجود داشته باشد مانند کره که جزء شرکای اقتصادی ما است.

یکی از محاسن پیمان پولی دو جانبه این است که تجار دیگر بین اتاق مبادلات و صرافی‌ها سرگردان نخواهند بود. currencyریالی را پرداخت می کنند و بقیه کار بر عهده بانک‌ها می باشد و در نهایت دو طرف معامله از طریق یکی از currency swap های روز دنیا، تسویه خواهند کرد.

بنابر این می توان گفت که بسیار طرح خوبی است و رتبه ما را در رنکینگ فضای کسب و کار، بهبود می دهد. در حال حاضر این کار با عراق و اقغانستان در حال انجام است. روال دقیق مبادله با افغانستان را نمی دانم، اما در مورد عراق بدون امضای هیچ توافق نامه ای به صورت یک جانبه در حال انجام است بدبن صورت که ریال‌هایی که زوار ما در عراق خرج می کنند، تجار عراقی از آن جهت خرید کالا استفاده می کنند.

به نظر می رسد که این کار برای فعالین اقتصادی مناسب خواهد بود. مخصوصا جاهایی که پول‌های نفتی ما بلوکه شده به خصوص چین روش مناسبی است. اگر هم اکنون مبلغی را در اتاق مبادلات پرداخت کنید و قرار باشد در چین معادل آنرا دریافت کنید این کار سه ماه طول می‌کشد و این در حالی است که الآن ۲۵ میلیارد دلار در چین داریم.

اگر مسئولین دولتی همت کنند و طبقات کارشناسی اجازه دهند، .مشکل ما در کشور این است که مسئولین از بالا دستورات مناسبی را ابلاغ می کنند،اما طبقات کارشناسی مانند ترمز عمل می کنند و مانع از انجام کار می شوند.

 

سعیدی تهرانی از اداره مطالعات و سازمان های بین الملل بانک مرکزی

پیمان های پولی دوجانبه موضوع جدیدی نیست، از سال ۹۰ روی این موضوع کار شده، کارگروهی که این موضوع را بررسی می کردند، از شورای امنیت ملی و سایر بخش‌ها ، تشکیل شده بود، بنابراین برای بانک مرکزی این موضوع، موضوعی جدیدی نیست. اما قبل از هر اقدامی، اراده سیاسی کشور‌ها در این زمینه لازم می باشد. برای مثال پیمان پولی با پاکستان را در نظر بگیرید که ما تا آخرین مرحله پیش رفتیم اما درنهایت طرف مقابل به دلیل محدودویت‌هایی که ناشی از تحریم‌ها بود، استقبال کافی از آن نکرد.

این پیمان‌ها که توضیح داده شد در کشور‌هایی اتفاق می‌افتد که از نظر اقتصادی و سیاسی هم سو هستند. لازم است که این کشورها قبول کنند ایران در شرایط تحریم شدید است و منافع ایران را باید در پیمان پولی رعایت کنند، همچنین تبعات برقراری رابطه اقتصادی با ایران را از سوی آمریکا بپذیرند، در حال حاضر در ازای نفت، برنج از هند می گیریم که سمی است، این فایده‌ای برای کشور ندارد.

هم اکنون ذخایر ارزی ما با محدودیت جدی مواجه است، نمی توان بی گدار به آب بزنیم، باید با کشوری که واقعا قصد انجام چنین پیمانی را دارد، پیمان بسته شود، پیمان پولی دو جانبه برای بانک مرکزی جدید نیست، این کار از سال ۹۰ که بانک مرکزی مورد تحریم قرار گرفت شروع شده است، ولی طرف مقابل هم باید مصمم به این کار باشد. در بانک مرکزی حتی الگو طراحی شد، کار کارشناسی انجام شد، اما در نهایت به نتیجه نرسیده به دلیل اینکه طرف مقابل درخواست‌هایی دارد که شاید مورد قبول نباشد.

مساله دیگر تراز تجاری است، باید کشورها از لحاظ تراز تجاری شبیه باشند، اگر شما دو حساب با وون و ریال باز کردید در آخر چگونه می خواهید تسویه کنید، آیا طلا میخواهید بگیرید؟ ریسک طلا شدید است. هند در مذاکرات به ما گفت که بیاید و از ما اوراق طلا بخرید، و چون ریسک طلا زیاد است به نفع کشور نیست. پبمان های دو جانبه برای کشوری مثل چین، که اقتصادش توسعه یافته است، مناسب است.

003

شما فکر میکنید، هدف چین چیست؟ رایج کردن ارز خود در اقتصاد جهانی است. پیمانهای پولی چین سیاسی است. اقتصاد چین رشد کرده است، اما پولش به این اندازه رشد نکرده است. شما هم گفتید، از ۴۷ پیمان پولی که در جهان منعقد شده است، ۲۴ پیمان با چین است. چین قصد دارد، با این روش، ارزش را وارد ذخایر ارزی کند، زیرا هنوز دلار و یورو، حرف اول را در ذخائر ارزی جهان می‌زند. پس پیمان پولی فقط برای تجارت متقابل نیست بلکه برای رایج کردن ارز نیز است.

مفهوم پیمان پول به معنی آن نیست که از ارزهای محلی در تجارت استفاده شود، این مفهوم اشتباه است. مفهوم پیمان پولی، هماهنگی و همسویی با همدیگر است، در حال حاضر کدام کشور با ما همسو است؟ ما با افغانستان پیمان پولی ببندیم؟ با عراق پیمان پولی ببندیم؟ در این صورت نفع ما چیست؟ شما فکر کنید، پول افغانستان داخل ذخائر ارزی ما شود، سپس ما چه کار می تواینم کنیم، بالاخره ما قصد داریم که با این ارزها تجارت کنیم، بعضی کشورها ریال ما را قبول ندارند، ارز خودشان را در تجارت می خواهند استفاده کنند، در مورد ترکیه هم شاید چنین پیشنهادی داده باشد، اما تا پا جلو بگذاریم، میگوید ریال شما مناسب نیست و ارز ما استفاده شود. باید خواست متقابل وجود داشته باشد و کشور‌ها از منظر سیاسی و اقتصادی تا حدودی شبیه هم باشند، تراز تجاری کشور‌ها نزدیک به هم باشد، تا زمانی که پوزیشن(position) گیری می‌شود، پول‌ها ارزش داشته باشد، زمانی که پوزیشن(position) انجام می‌شود، بتوان این پول‌ها را تسویه کرد. برای مثال، دیگر چه میزان از چین کالا می توان وارد کرد، مداوم نفت صادر می کنیم و یوان می گیریم و در آخر ارزهای بی مصرف برای ما مانده است. سپس مدام این حرف‌ها را تکرار کنیم.

ابتدا باید بنیان‌های کشور تقویت شود، و حرفی برای گفتن در اقتصاد جهانی داشته باشیم، سپس از ارز کشور در اقتصاد جهانی استفاده شود. این پیمان سبب می‌شود، که کشور‌ها از لحاظ سیاسی و اقتصادی به هم نزدیک شوند.

ولی در شرایط فعلی کشور، امیدواریم روابط سیاسی کشور به سمتی پیش برود که واقعیت امر بهتر شود، و کشورهایی که می گویند تمایل داریم، باید صادق باشند، و محدودیت‌های ما را بپوشانند.

ما هم می‌دانیم پیمان دو جانبه واقعا چیز خوبی است، ولی باید شرایط کشور را در نظر بگیریم. کاری نکنیم که در شرایط فعلی ذخائر کشور، با ریسک بالا به معرض خط افتد. اصولا بانک‌های مرکزی دنیا، وارد ابزارهای پر ریسک نمی شوند، بانک مرکزی نمی تواند از ابزاری استفاده کند که بالاترین فایده را داشته باشد، زیرا این امور باعث می‌شود ذخائر ارزی کشور به خطر افتد، در حال حاضر حفظ و صیانت از ذخائر اساسی کشور مهمترین وظیفه بانک مرکزی است.

 

دکتر جلیلی، دبیر کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی

به نظرم باید بحث را به دو بخش تقسیم کرد:

همانطور که اشاره شد برای هر مبادله ی دو طرف وجود دارد. آیا طرف مقابل برایند ریسک‌هایی که به پول ملی ما برای یک مبادله ارزیابی می شود را خواهد پذیرفت؟ همچنین ما هم در صورتی که برایند ریسک جهانی و محلی دلار و یورو کمتر از ریسک محلی ارز طرف مقابل باشد، آیا منطقی است که ما مبادلاتمان را با ارز طرف مقابل انجام دهیم؟ برای مثال ما در سالهای گذشته ، نفت را که صادر می کردیم، امکان مبادله بانکی و ارزی ایجاد نشده بود، اتفاقا هند کشوری بود که حاضر به برقراری مبادلات تجاری بر اساس روپیه بود، اما ما موافقت نکردیم، زیرا ۳٫۵ میلیارد دلار نفتی که ما به هند، صادر کرده بودیم و بلوکه شده بود، در نظام اقتصادی هند به صورت رسم سالانه ۲۰ درصد از ارزش پول ملی باید کاهش یابد، ما مخالفت کردیم و نگذاشتیم، که مبادله به روپیه انجام شود، اتفاقا اصرار کردیم که مبادله با دلار انجام شود و حتی ارز روسیه را به عنوان ارز واسط قرار دادیم.

هزینه و منفعت یک مبادله نسبت به ارزش ارزهایی که وجود دارد نباید فراموش شود. ما در کمیسیون برنامه و بودجه در مجلس در اولین تلاش در حوزه بین الملل، این موضوع را در دستور کار جلسه آینده مجالس آسیایی در ترکیه قرار دادیم تا بحث پیمان پولی دو جانبه مورد بحث قرار گیرد. زمانی که این موضوع برای طرح اولیه اردیبهشت ماه در اندونزی مطرح شد، ۱۸ کشور آسیایی با اقتصاد مناسب اعلام کردند، که مشکل قانونی در این راستا ندارند، و تنها مشکلشان، اعتماد به ایجاد یک توافق با یک کشور مورد نظر است. همچنین کشورها بیان می‌داشتند که ما مشکلی در این رابطه نداریم و با بسیاری از کشورها این کار در حال انجام است، و تنها مشکل به اقتصاد داخلی شما بر می گردد، و نه به اراده کشورهای دیگر.

همه کشورها علاقه دارند، که مبادلات را تسهیل کنند و منافع یک مبادله با حفظ ارزش مبادله برای کشور طرف مبادله تامین شود، و در نهایت یک مبادله منجر به اقتصاد پایدار شود.

این نگاه ما را به این نتیجه می‌رساند که قبل از نگاه به ارز محلی، پایدار کردن اقتصاد، تحرک بخشی به آن و رشد اقتصادی، باید مورد توجه قرار گیرد، جایگاهی که ما بتوانیم اقتصاد خود و پول خودمان را در برابر دیگران مورد قبول نشان دهیم.

اما این به معنی آن نیست که ما این رویکردی که می تواند کمک کند و به عنوان یک رویکرد متنوع در ارزهای مبادله ای، بخصوص در ارزهای محلی و منطقی ، آن را نادیده بگیریم. قطعا این ابزار می تواند به ما کمک کند و شاید در سبد معاملات تجاری ما در حوزه بین المللی و جهانی، پیمان پولی بتواند زمینه حضور قدرتمند در اقتصاد جهانی را فراهم کند. اما نباید شتاب زده عمل شود. قبل از آن باید در مورد اینکه چگونه می توان رشد اقتصادی را پایدار کرد تا در اقتصاد بین الملل، کشورهای طرف مبادله با ما، به استفاده از ارز ما، گرایش پیدا کنند.

دکتر ایروانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

لازم است عرض نمایم که تاریخچه این قرارداد خیلی قدیمی است، ما با چین در سال ۱۳۵۰ چنین قرارددادی به ریال داشتیم و با اکو، که آن زمان RCD بود نیز چنین پیمانی داشتیم که آن زمان ترکیه ایران و پاکستان بودند که با آن‌ها روابط داشتیم و بعد از انقلاب اکو به جای RCD نشست. البته آن زمان، در اکو مبنا دلار بود ولی این سه کشور با هم هیچ مبادله ارزی به شکل فعلی انجام نمی دادند. پرداخت هایشان به یکدیگر از طریق پول ملی بود و حساب مخصوصی نیز در بانک مرکزی بود و اگر این حساب از اندازه ای بالاتر می رفت، اگر کالایی بینشان نبود، از طریقی بازپرداخت می‌شد و تسویه می گشت.

زمان جنگ این مبادلات با کمپانی‌های بزرگ شروع شد. یک کمیته بی تی سی تشکیل شد و این کیمته با کمپانی اینترپرایز برزیل، اوستاکین اتریش، کمپانی مارونی و با کمپانی‌های بزرگ در سراسر جهان، از سراسر جهان هر کالایی را مبادله می کرد. یک طرف کشور ما ، و طرف دیگر یکی از کمپانی‌های بزرگ بود به این ترتیب که ، اگر وارد کننده ای کالایی را از کشوری می خواست، کمپانی مارونی، آن را از آن کشور صادر می کرد. البته، مقداری هزینه بیشتر می شد، اما وقتی کشور درگیر جنگ است به معنی آن نیست که متصلبانه با مسائل برخورد کنیم، بلکه باید بر حسب شرایط انعطاف داشته باشیم، ، کارهای کارشناسی جدیدی که بررسی می‌شود، را انتخاب کنیم، و ریسک آن را هم بسنجیم ، ریسکی که وضعیت ما را از وضعیت فعلی بدتر نکند.

باید یک سویه به منافع خودمان نگاه نکنیم، باید این حق را به طرف مقابل بدهید، که او هم به منافع خودش را ببیند، آیا در دنیا طرفی را می توانید بیابید که فقط به منافع شما بیاندیشد، باید این روند را به رسیمیت بشناسید، باید به بازی برد- برد بیاندیشید. در آن زمان این تحول موجب شد، بسیاری از نیازمندی‌های کشور از این طریق تامین شود. حتی قبل از انقلاب یک سری از کالاها بود که origin یک جای خاصی بود برای مثال اروپای شرقی، و در غیر origin آن کشور نباید آن کالای خاص تهییه می شد، در آن موقع ارز آزاد را در مبادلات با دنیای خارج خرج می کردیم، در واقع نوعی محدودیت بود که برای بعضی از کشورها قائل شده بودیم.

در آن زمان بعضی کشور‌ها می‌آمدند، با کالاهای origin مورد هدف ما ، با ارز آزاد با ما وارد معامله می شدند. این گونه مبادلات همیشه بوده و خواهد بود. که شما از کره جنوبی با وون، بتوانی کالای آلمانی وارد کنی، امکان این وجود دارد، تردیدی در آن نیست و طبیعی است. با توجه به وضع موجود که در گزارشات به آن اشاره شده، باید عرض کنم که این اتفاق پیشینه تاریخی دارد و کار عجیبی نیست، ما بعد از جنگ تجربه پیمان سه جانبه با اوکراین و ترکمنستان داشتیم. اتفاقا این پیمان‌ها زمینه همکاری‌های استراتژیک را فراهم می کند، در جریان سفر اخیر رئیس جمهور چین به ایران به ما گفته شد، شما جدی نیستید، ما میخواهیم قرارداد ۲۰ ساله انرژی ببندیم، اما شما دنبال قرارداد ۱ الی ۲ ساله هستید، طبیعی است که یک شریک قابل اعتماد نیستید، کما اینکه ما هم دنبال یک شریک قابل اعتماد می گردیم. منظورم این است که بنیان همکاریهای بلند مدت، در انتخاب این ابزارها بسیار مهم است، این ابزارها به ابزارهای بلند مدت کمک می کند،

از اینجا بنده یک نگاه راهبردی را بیان می کنم که افق و آینده اقتصاد جهانی چیست و از آن کیست؟ کشورهای بریکس یا همین کشورهای قدرتمند فعلی؟ زمانی جی دی پی آمریکا ۳۶ درصد اقتصاد جهانی بود اما الان به زیر ۱۸ درصد امده است. با وجود اینکه هنوز هم بالاترین اندازه است اما شیب نزولی دارد، و در کنار این، بعضی از اقتصاد‌ها شیب صعودی دارند، مانند چین و سایر کشورهای بریکس که بسیار قدرتمند هستند، و افق و آینده با این کشورها است. اگر بخواهیم به آینده نگاه کنیم، N11 کشورهای شتابان در رشد اقتصادی هستند. که ایران جزو همین گروه‌ها هست. البته داخل پرانتز عرض می کنم که بسیار جالب است سیاه نمایی در مورد ایران اینجا هم وجود دارد، چون دستور کار بیلدربرگ است، من زمانی که جستجو کردم، در مورد این ۱۱ کشور، در مقاله ای که origin اصلی بلمزدگز بود، فقط ۱۰ کشور طبقه بندی شده بود و فقط ایران نبود، میزان عنادشان این جا مشخص است، خودش پیش بینی رشد کرده است، حتی پیش بینی رشد چین را هم این نهاد انجام داده است و بسیار معتبر است حتی برای سرمایه گذاران بین المللی بسیار اهمیت دارد.

به هر حال باید ما روابط راهبردی اقتصادمان را با این کشور‌ها در نظر بگیریم، ابزارهایی که برای مبادلات اقتصادی لازم است باید برای مبادله با این کشورها طراحی شود. ابزارهای مورد نیاز با این کشورها، مناسبات تجاری، نظام تعرفه گذاری و … برررسی کنیم، باید بررسی شود که کدام یک از این کشورها در حال رشد است و ما هم با آن کشور ارتباط برقرار کنیم.

اما از منظر اقتصادی و عرصه جهان‌روایی پولی جهانی، دلار از سال ۱۹۴۰ جهان روا شد. قرار بود که دلار به طلا فیکس شود. بعد‌ها در سال ۱۹۶۸ آمریکا نتوانست این کار را بکند، مجبور شد با تضعیف رادیکال ۱۰ درصدی رابطه اش را با طلا قطع کند و اعلام کرد از این به بعد فقط به بانک‌های مرکزی جهان پول خواهم داد. در آن زمان شارل دوگول در فرانسه بود و آمریکا را اذیت می کرد. مرتب دلارهایی که داشتند، را به آمریکا می داد، در ازای آن طلا میخواست، تا جایی که آمریکا در سال ۱۹۷۱ کل رابطه را قطع کرد و اعلام کرد که دیگر به بانک‌های مرکزی در ازای دلار، معادل طلایش را نخواهد داد. خیلی جالب است، که هم زمان با این موضوع ، اوپک تصمیم گرفت که نفت را به دلار معامله کند، آقای جرج بوش پسر، در صحبتهایش یک بار گفت که باید اوپک را منحل کنیم. در واقع خوف داشتند، که در نشست‌هایش تصمیم به معامله نفت با ارزی غیر از دلار بگیرند. بنابراین از آن به بعد دلار در معرض نوسان قرار گرفت، در سال ۲۰۰۰ که اتحادیه اروپا، یورو را تاسیس کرد، استراتژیست‌ها و اقتصاددانان آمریکا چند گزارش جالب نوشتند، که در آن گفتند این اتفاق یک شکست و فاجعه عظیم برای آمریکا است. در واقع یک پول جهان روای دیگر آمد، بعد بحران‌های مالی مثل ۱۹۹۷ رخ داد، کشورها فهمیدند که ارزش ذخایرشان بعد از مدتی کاهش می‌یابد . این باعث شد که سبد پورتفوی ذخائر ارزی شان را گسترش دهند، این روند، سیاسی نبود بلکه کاملا اقتصادی بود. کشور‌ها به دنبال آن بودند که منافع خودشان را بیشینه کنند، البته تا حدی که توانایی آن را داشتند، تا جایی که در مقابل آمریکا می توانند بایستند. اقدام کره جنوبی، واقعا کار بزرگی است. و یا امارات، واقعا کار بزرگی در کشورش کرد. پروفسور هرت، استاد یکی از دانشگاه‌های استرالیا، کتابی پیرامون جنگ عراق دارد، که می گوید دلیل حمله آمریکا به عراق، فروش نفت به یورو توسط صدام حسین بوده است. حتی سرنگونی قذافی در لیبی را هم همینطور می توان دید. اهمیت دلار برای آمریکا تا این حد بود. اما تحولات، کشورها را مجبور کرد که برای بیشینه سازی منافعشان تنوع در ذخائر ارزی خود ایجاد کنند. روشهای پرداخت شان که متضمن زیان برای آن‌ها و فعالان اقتصادی شان نباشد را اختیارکنند. منتها مسائل حاد سیاسی باعث تشدید این امر می‌شود،. برای مثال اقدام روسیه بعد از درگیری‌ها در اوکراین و درگیری‌های سیاسی با آمریکا، به سرعت طی یک هفته، قرارداد ۳۰ ساله انرژی به روبل بست، که قصد ترساندن اروپا را هم داشت، سر قیمت که ۱۰ سال با هم اختلاف داشتند، بالاخره قیمت چین را پذیرفت.

ما در رابطه با اوکراین و ترکمنستان، با توجه به اینکه صنایع سبک ما پیشرفته است، به ترکمنستان محصولات یا صنعتی را می دادیم، ترکمنستان هم گاز فراوانی داشت، و به اوکراین صادرات گاز داشت، اوکراین صنایع سنگین پیشرفته‌ای داشت و به ما انواع صنایع سنگین، ماشین آلات سنگین و .. را صادر می کرد. هر سه کشور در این مثلث فعالیت میکردند و نیاز‌های همدیگر را بدون نیاز به دلار برطرف می کردند.

منتهی این نظامات یک باره، تحت آموزه‌های IMF (صندوق بین المللی پول) لغو شد و گفته شد صندوق بین المللی پول توصیه دارد که این روابط نباید باشد، و باید Hard currency (ارزهای احتیاطی) حاکم باشد، اما الان بگونه ای است که منافع ما از این طریق بیشینه می‌شود.

نیروی واکنش سریع، در حوزه اقتصادی، باید باشد، باید بررسی‌ها قبل از حادثه انجام گرفته باشد. در صورتی که مساله‌ای پیش آمد بلافاصله تصمیم گرفته شود. فعالان اقتصادی و تولید کنندگان بدانند که برای فروش تولیداتشان دیگر ریسک ندارند. در مورد رشد هم باید توجه کرد که راه رشد اقتصاد ایران از طریق نگاه به منطقه خودمان است. عراق ثروتمند ترین کشور جهان است و راه خرج کردن آن را نمیداند، Hard currency دارند، در بصره در ماه رمضان، به فرماندار بصره پول می‌دهند تا به مردم بصره بدهد، تا سفر بروند، مشهد یا جای دیگر، و نگرانیشان از بابت مدت کم ویزایی است که ما صادر می کنیم، چرا ۳۰ روز نمیدهند، آن‌هایی که نمی توانند تمدید کنند، به کشورهای دیگر می‌روند، این تصمیم گیری در حوزه کنسولی است.

این ظرفیت‌هایی است که ما خودمان را باید تنظیم کنیم، الان حاضر به خرید با دلار هستند، اما اگر تحرکی از سوی ما بشود حاضر هستند، به ریال خرید کنند.

الان ما سیمان را به ریال میفروشیم، این اشتباه نیست؟ باید به ارز مورد نیاز فروخته شود.، مطمئن باشید ارز به هر قیمتی تهیه می کنند. ترکیه ظرقیت عظیمی است. ما اگر بخواهیم، اتحادیه منطقه‌ای درست کنیم، در اطراف کشور بازار برای تمام تولیدات ما هست، عراق باید بازسای بشود و ظرفیت عظیمی است.سوریه بعد از جنگ ظرفیت خوبی است. ارزش افزوده بالایی خواهد داشت.

تمام اقتصادهای جهان، از طریق ناحیه گرایی (regionalism) به بازارهای جهانی دست پیدا کردند، حتی WTO که مدعی جهانی شدن تجارت است، استثناء ناحیه گرایی (regionalism) را به رسمیت می شناسد، با ASEAN کاری ندارد، اتحادیه اروپا که تمام حمایتگری‌های خودش را انجام داد، مورد اعتراض صندوق بین المللی پول قرار نگرفت و اصولا از ناحیه گرایی (regionalism) عبور می‌کند، این را به عنوان یک مرحله ای برای برداشتن موانع بین کشورهای جهان تلقی میکند! راه رشد ما هم از این طریق است، روشهای این چنینی و حتی روشهای وسیعتر از این پیمان‌ها، برای کشورهای اطراف وجود دارد

دکتر سبحانی

008

در مورد پیمان‌های پولی دو جانبه، یک سری سوال مطرح می‌شود، که آیا این پیمان خوب است، یا نه؟. اگر اصل خوب بودن این پیمان‌ها ثابت شود، چند تا شرط به میان می‌آید که باید پذیرفته شود. حرف آقای قمصری درست است، بحث این است که اگر کشوری پیدا شد که چنین تمایلی دارد، آن زمان بانک مرکزی چه می‌کند؟ در مدیریت زمانی کدام موقعیت خوب است؟ مدیریت مشارکتی یا مدیریت آمرانه؟

جواب این است که بستگی به شرایط دارد. در شرایط معمولی و آرام، مدیرت آمرانه خوب نیست، اما هنگام جنگ ، زمانیکه فرمانده تصمیم می گیرد دستور می دهد. در شرایط جنگ اقتصادی، باید با کشورهای مختلف، شرایط مختلفی ایجاد کنیم، در این قضیه بانک مرکزی نقش اصلی دارد، اما در حال حاضر بانک مرکزی در مرحله آخر است، الان کسی نمیداند که با افغانستان چند میلیارد و با چه سیستمی کار می کنیم، خودشان (فعالین اقتصادی و بازرگانان) روش‌هایشان را پیدا کرده اند.

بنده در جلسه ای حضور داشتم که طرف پاکستانی پیشنهاد داد پیمان دو جانبه ببندیم. در این شرایط بانک مرکزی باید استقبال کند . همچنین لازم است با هر کشوری از یک روش خاص استفاده شود مثلا در یک کشور با پایه طلا، در دیگری با پول دو طرف. ما در حال حاضر به دنبال حل مساله مان هستیم. مشکل بزرگ این است که بانک مرکزی در مورد مسائلی اظهار نظر می کند، که هیچ ربطی به او ندارد. مدیر محترم بانک مرکزی می‌گوید اگر از فلان کشور برنج وارد کنیم بی فایده است، من متوجه نمی شوم، پس حتما وزارت جهاد کشاورزی نیز باید اظهار نظر کند که فلان سیستم اقتصادی مناسب نیست. اتفاقا من از همین مثال استفاده می کنم، در حال حاضر تمام کشورهای اطراف ما مصرف کننده برنج هستند، ترکیه، عراق و اقغانستان. ما اگر برنج هند را در ازای پولمان می خریدیم، می توانستیم‌ هاب برنج شویم، ما در حال حاضر در هندوستان پول داریم، از طرفی از آرژانتین دانه‌های روغنی وارد می کنیم. آرژانتین ریل می خواهد، ریلش هم در هند است، اگر از هند می گرفتیم و به آرژانتین صادر می کردیم، در هر تن یک مقدار سود می کردیم، از طرفی هم، دیگر نیاز نبود به آرژانتین پولی داده شود. من می گویم در شرایط مختلف، مدیریت‌های مختلف باید داشته باشیم، حتی اگر بگوییم یک روش فقط خوب است و بقیه روش‌هامناسب نیست، این نگاه هم درست نیست.

جهت بررسی الزامات و سازوکارهای پیمان‌های پولی دو جانبه با کشورهای متفاوت، باید بانک مرکزی آمادگی لازم را پیدا کند تا با کشورهایی که متمایل هستند، بتواند وارد پیمان شود و به کشورهای دیگر بتواند پیشنهاد این پیمان را داد. در جنگ نظامی فرماندهان نظامی تعیین کننده هستند، در جنگ پولی، فرماندهان، باید مدیران بانک مرکزی باشند.

مهندس برخوردار

پیمان پولی پولی در مورد دو یا چند کشور است که بخواهند، با یکدیگر تبادل کالا داشته باشند، برای مثال ترکیه که با پاکستان پیمان بسته است، از پاکستان، پنبه برای صنعت نساجی‌اش وارد می‌کند، ما اگر بخواهیم با کره جنوبی چنین پیمانی ببندیم باید علاقه ای بین طرفین وجود داشته باشد تا چنین پیمانی را بتوان منعقد کرد. من میخواهم تاکید کنم اگر کشوری چنین علاقه ای دارد، حتما ما باید چنین پیمانی با او ببندیم.

دکتر قوام پور معاون برنامه ریزی وزارت نفت

تا اینجای بحث، ما به این نتیجه رسیدیم که این پیمان دو جانبه، در توان ما نیست، یا حجم ریال ما کم است و یا قدرت ریال ما پایین است، و یا اصلا طرف مقابل علاقه ای برای این پیمان ندارد. به نظر من این پیمان یک پشتوانه‌ای لازم دارد، در حال حاضر بزرگترین پشتوانه ما، نفت و فراورده‌های نفتی است. زمانی پیشنهاد می شد تا در کشورهای ترکیه، چین، ژاپن و سایر کشورهایی که خریدار نفت ما هستند، بانک تاسیس کنیم، حساب‌های دوجانبه، سه جانبه و صرافی ایجاد کنیم. اما پشتوانه همه این موارد نفت است، من فکر می کنم، برای پیمان پولی این موضوع دیر شده است، اگر قبل از این، با خریداران نفت توافق می کردیم تا در ازای نفت خریداری شده ریالی که در بانک ما دارد، به ازای پول نفت برداشته می‌شود، این معامله می توانست با اتکای بیشتری صورت بگیرد.

اما واقعیت این است که وزارت نفت تاسیسات و تجهیزاتی نیازدارد که با این وضعیت که ما با چند کشور محدود، پیمان پولی داشته باشیم دیگر عملی نمی‌شود. ما تکنولوژی‌هایی می خواهیم که خاص کشوری است که ارز آن کشور یا یورو است و یا دلار و به هیچ عنوان زیر بار نمی‌رود. ولی اگر با آن پشتوانه‌ها عمل می کردیم. یک راه حلی داشت.

محسن کریمی، کارشناس حوزه اقتصادی

من فقط یک نکته عرض کنم آن هم این است که currency سواپ‌ها برای پوشش ریسک است. ما چهار مشتق مالی داریم. Forward , option , future , Currency swap این ابزارها کارکردشان و فلسفه وجودیشان برای پوشش ریسک است. استفاده از این ابزارها توسط واسطه گر‌ها، به بحث ما ربطی ندارد، اما طبق فلسفه این ابزارها فعالان اقتصادی می توانند با این ابزارها پوشش ریسک دهند.

Currency swap مد نظر این جمع، central currency swap است. یعنی بین بانک‌های مرکزی بسته ‌شود. این کمی تفاوت ماهوی دارد دلیل آن هم این است که بانک‌های مرکزی مسئول کم ارزش شدن پول ملی هستند، بنابراین این Currency swap با Currency swap مد نظر شرکتهای مالی تفاوتش در این است. بانک مرکزی ایران صاحب ریال است اگر ریال کم ارزش شود بانک مرکزی ایران مسئول است. همین الان هم در کشور، و در تمام دنیا بانک مرکزی را مسئول حفظ ارزش پول ملی می‌‌دانند. فرمتی که الان برای Currency swap رایج است از سوی آمریکا طراحی و استفاده شده است. این Currency swap باCurrency مد نظر کشورهای جنوب شرق آسیا که در زمان بحران یک سری تلاش‌ها در این زمینه کرده‌اند متفاوت است. این پیمان، بعد از آنکه کشورهایی برای آمریکا مدعی شدند که دلار آمریکا در بحران نوسان می‌کند، از سوی آمریکا ابداع شد. اگردوستان متمایل بودند، می توانند به سایت federal reserve مراجعه کنند و نمونه‌های قراردادهایی کهمنعقد شده موجود است. ما تهیه و بررسی کرده ایم، تمام قراردادهای خود را را در سایت گذاشته‌اند فقط مشخصات آنرا حذف کردند. اولین قرارداد هم در سال ۲۰۰۷ منعقد شده است. این پیمان را ابتدا آمریکایی‌ها بستند، چینی‌ها هم این نوع قرارداد را از آمریکاییها آموختند و یک سال بعد از آمریکایی ها اجرایی کردند. در این قرارداد، دو تا ارز را با هم فیکس می کنند. کشوری که در این قرارداد پولش نوسان می کند‌ و طرف مقابل حاضر به استفاده از ارز آن نیست به طرف مقابل تضمین می دهد که ریسک را برای طرف مقابل می‌پوشاند. یعنی تضمین دهد که طرف مقابل بعد از مدت قرارداد، هرچه طرف مقابل دلار بیاورد کشور دارای نوسان پس خواهد گرفت یا Pay back می‌کند. این پوشش ریسک برای کشور پر نوسان هم صدق می‌کند.

حالا کشورهایی که نوسان ارزی شان زیاد است و تورم بالایی دارند و تورم بالای ۱ درصد در هر ماه دارند پله‌های کوچک تری را به عنوان مدت قرارداد قرار می‌دهند. با تورم بالا اگریک پله بزرگ قرار دهند، سطح زیر نمودار زیاد می‌شود، و اختلاف نمودار ترند دارد، به جای این کار، چند پله قرار می دهند، ماه به ماه نرخ تعیین می کنند، و این نرخ را در طول ماه فیکس می کنند. حتی هفتگی و حتی به قول دکتر فرهاد نیلی،می تواند real time باشد، یعنی این المانها، می تواند تبدیل به انتگرال شود که دیگر اختلاف سطح زیر نمودار وجود نداشته باشد.

عرض بنده این است که اصلا بحث این نیست که آیا کشورها، حاضر هستند با ریال ایران کار کنند؟ چون من رفتم و در مذاکرات بودم و با بانک مرکزی هم درگیر بودیم، مطلع هستیم. اصلا کشورهایی که currency swap را می‌فهمند بحثشان این مسائل نیست، زیرا currency swap یعنی اینکه ما دیگر در مبادلات های بین خود، این ریسک‌ها را نداریم، یعنی اگر پول طرف مقایل بی ارزش شد چه می‌شود، معنا ندارد. زیرا فرمت این قرارداد برای این است که اگر پول طرف مقابل بی ارزش شده چه کار باید کرد. یک پایه می گذارند، یا نرخ ریال به روپیه (برای مثال) میبندند، یا به دلار میبندند و در پایان مورد به دلار تسویه می‌شود، یا یک کالای مورد قبول مثل طلا، یا یک ظرفیتی که ما داریم مانند نفت. زیرا روس‌ها هم به دنبال این هستند که انرژی را pay back‌ های پایان دوره‌شان کنند. این توضیحی فنی بود که به نظرم باید گفته میشد.

اما در واقع تمام صحبت‌ها ناظر به بانک مرکزی است. بنده از سال ۸۸ به طور مداوم به بانک مرکزی رفت وآمد دارم. ازسال ۸۸ تا به حال چند معاون ارزی تغییر کرده است. گفتم اگر آقای کامیاب هستند، این حرف‌ها را بشنوند، که حجت شرعی بر ما تمام شود،

در جلساتی که در این خصوص برگزار می شد، از وزارت خارجه آقای سبحانی در آن جلسات بودند، از وزارت نفت هم بزرگوارانی بودند، اما آن کسی که پای کار نبود بانک مرکزی بود. ما باید بانک مرکزی را پای کار بیاوریم، واقعا بانک مرکزی اعتقاد به این بحث‌ها ندارد. این به معنی آن نیست که دلیلی برای این امر داشته باشد.

با توجه به قوانین مجلس و قوانینی که از سوی مسئولان ارشد نظام به بانک مرکزی ابلاغ شده و اجرا نشده، باید بانک مرکزی را متقاعد کرد تا به این مباحث ورود کند. بانک مرکزی شبیه کسی است که خودش را به خواب زده، و نمی توان آن را بیدار کرد. در دوره قبل واقعا اینگونه بود. امیدوارم در این دوره با توجه به شرایط جنگ اقتصادی، معاون ارزی بانک مرکزی را بتوان متقاعد کرد که کاری کند و اگر ما هرچه بگوییم این پیمان، پوشش ریسک می دهد، وزارت خارجه و وزارت نفت حاضر به همکاری هستند اما اگر نخواهد هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

دکتر اسماعیلی

من فقط یک نکته کوچک را اشاره کنم که وضعیت اقتصادی ما، وضعیت اقتصادی معمولی نیست، مقام معظم رهبری هم بارها گفتند که ما در جنگ اقتصادی قرار داریم.

در این وضعیت خاص، بانک مرکزی به عنوان یکی از بخشهای اصلی باید ورود کند، هم باید برنامه آفندی داشته باشد و هم برنامه پدافندی. اینکه دوستان بانک مرکزی می‌گویند ما از پیمان دوجانبه پولی با ترکیه هیچ منفعتی نداریم، با پاکستان هم هیچ منغعتی نداریم برای بنده قابل فهم نیست. طی مذاکرات چند ساله ای که با مسئولین بانک مرکزی داشته ایم، عین جمله جناب آقای بهمنی این بود که : «بدنه کارشناسی ما، اعتقادی به این قضیه ندارد». من هم نظرم این است که بانک مرکزی، حاضر نیست که حتی این پیمان دو جانبه پولی را مورد بررسی قرار دهد.

مهندس قمصری

همیشه LOCAL CURRENCY برای تسهیل واردات استفاده می‌شود، ما باید کاری کنیم که مبادلات تسهیل شود. در شرایط فعلی کشور که بنده نامش را جنگ اقتصادی می گذارم حتی به نظرم حرف‌های آقای دکتر صحیح است که مدیریت تحکمی در این برهه لازم است. خیلی نمی توان به سراغ بحث‌های اقتصادی رفت. در شرایط فعلی پولهای ما در خیلی از کشورها، بلوکه شده است و نیازهای ما در داخل کشور معطل مانده است. لازم است اراده‌ای ایجاد شود تا بتواند به روش پیمان دو جانبه یا دروش دیگری کار مبادله را تسهیل کند. به نظر من نقش بانک مرکزی بسیار پر رنگ است زیرا مالک پولها بانک مرکزی است. دو تا نمونه بیان می کنم. بر اساس قانون برنامه بودجه کشور، هر ۱۰۰ دلاری که نفت فروخته می‌شود، ۱۴٫۵ دلار برای وزارت نفت و شرکت ملی نفت است و ۸۵٫۵ دلارش متعلق به بانک مرکزی است. ما مشکلات بخش مربوط به وزارت نفت را برطرف کردیم زیرا مالک آن هستیم. با بسیاری از خریداران و عرضه کنندگان مسائل را حل کردیم. و CURRENCY در میان نیست. ما جنس را می دهیم و جنس را تحویل می‌گیریم. شرکتهای بسیاری در ایران هستند که ریال را می‌دهند و در کشورهای مقصد پول را دریافت می کنند. ما این مشکلات را حل کردیم زیرا مالک آن خودمان هستیم. ولی ۸۵٫۵ درصد را نمی توانیم کاری کنیم بانک مرکزی باید دخالت کند. بنده نمیخواهم بگویم بانک مرکزی علاقه ندارد، اما بانک مرکزی در پیچ و خم بروکراسی سازمانی اش، و یک سری مسائل علمی که به آن اعتقاد دارد گیر افتاده است. ما در شرایط جنگی، باید خیلی از مطالب علمی را نادیده بگیریم. در زمان جنگ زمانی که میخواستیم حمله‌ای انجام دهیم، اصلا از کسی اجازه نمی‌گرفتیم که وسط یک ده جاده احداث کنیم، احداث می کردیم زیرا میخواستیم به نتیجه‌ای برسیم. این تفکر و این ایده در بانک مرکزی یک مقدار کم رنگ است. باید تقویت کنیم. من نمونه اش را در نفت عرض کردم. ما ۱۴٫۵ درصد خودمان را در حال تهاتر هستیم. فکر میکنید این مجموعه عظیم نفت چگونه اداره می‌شود. ما با تهاهر مشکل را حل کردیم. بهترین راه مبادلات دو طرفه تهاتر است. کسی می تواند این کار را انجام دهد که مالک پول باشد.

004