“در گذشته، زندگي در كشوري ثروتمند بدان معني بود كه كارگران آن كشور مزدهاي بالاتري دريافت ميكنند. اما در سالهاي آينده, توليد در كشوري ثروتمند, مزيت رقابتي كمتري خواهد داشت.”
وي درتبيين اين موضوع, به شكلگيري “بازار جهاني سرمايه” اشاره ميكند وسه عامل را در شكلگيري اين بازار مؤثر ميشمارد:
1- تحولات نهادي مانند ايجاد تسهيلات و برداشتن محدوديتها.
2- تحولات تكنولوژي مانند پيشرفتهاي مخابرات، ارتباطات راه دور و ايجاد شبكه جهاني اينترنت.
3- شركتهاي چندمليتي كه ضمن بكارگيري استعداد و امكانات توليدي در كشورهاي جهان سوم, امكانات سرمايهاي جهان اول را با خود به همراه دارند.
نتيجة تشكيل “بازار جهاني سرمايه” از نظر تارو, دسترسي تقريباً يكسان به سرمايه در كشورهاي مختلف است كه عملاً نقش عامل “سرماية اوليه” را در افزايش توان رقابتي كمرنگ ميكند. وي در تكميل اين بحث از مثالهاي زير بهره گرفته است:
1- بازار جهاني سرمايه به كارفرماي تايلندي اجازه ميدهد همان كارخانهاي را كه همتاي او در آمريكا، آلمان يا ژاپن دارد بسازد به رغم آنكه درآمد سرانه كشورش از 10% درآمد سرانه آن سه كشور كمتر است.
2- با آنكه توليد ناخالص ملي سرانة ژاپن 6 برابر كره است، كارخانجات ساخت وسايل و ابزارهاي الكترونيكي كره با كارخانههاي مشابه ژاپني خود تفاوتي ندارند.
علاوه بر سه دليل فوقالذكر كه تارو در زمينة شكلگيري بازار جهاني سرمايه مطرح ميكند, “جهاني شدن بازار كالا و خدمات” را نيز ميتوان يكي از دلايل جهاني شدن بازار سرمايه دانست. فتح بازارهاي جهاني, امروزه به شرط بقاي شركتها تبديل شده است و يكي از بهترين راههاي نفوذ به بازارهاي كشورهاي ديگر, سرمايهگذاري در آن كشورهاست. همين عامل باعث افزايش ميزان سرمايهگذاري خارجي در كشورهاي جهان شده است كه در راستاي توسعة “بازار جهاني سرمايه” است.
سرمايهگذاري شركتهاي معتبر جهاني در يك كشور با هدف فتح بازارهاي آن, امروزه يكي از سرفصلهاي اخبار اقتصادي در سطح جهان است. به عنوان مثال در هفتهنامة “تحولات جهاني در فناوريهاي برتر” ميخوانيم:
“شركت آمريكايي كامپك براي حضور گستردهتر در بازارهاي كره در نظر دارد در بخش اينترنت اين كشور 100 ميليون دلار سرمايهگذاري كند.”
يكي از دلايل مهم سرمايهگذاري شركتهاي خارجي در كشور ما نيز همين دسترسي به بازار است. به عنوان نمونه اينكه شركت خودروسازي رنوي فرانسه, تصميم به خريد 35% از سهام شركت شهاب خودرو ميگيرد, نشانگر اهميت بازار خودروي كشور ما براي شركتهاي فرانسوي است. البته چنانكه ميدانيم اين علاقه از جانب شركتهاي خارجي, تنها در بعضي از بخشهاي صنعت كه بازار پررونقتري دارند به چشم ميخورد و در ساير بخشها چنين علاقهاي را مشاهده نميكنيم.
دسترسي به بازار جهاني سرمايه, البته براي همة كشورها و همة شركتها يكسان نيست. لستر تارو نيز به اين مطلب اشاره كرده است. وي دو عامل “مقياس فعاليت شركت” و “ثبات اقتصادي” را در نزديكي و دسترسي به بازار جهاني سرمايه مؤثر ميداند:
“البته شركتهاي كوچك و شركتهايي كه داراي ثبات اقتصادي نيستند دسترسي كمتري به بازارهاي جهاني دارند.”