از دهة 1960 شركتهاي صنعتي متوسط و كوچك كره، درگير صنايع كاربر بودند و به توليد كالاهاي صنعتي سبك مي‌پرداختند. اين صنايع به خاطر برگشت سريع سرمايه و جذب شديد نيروي كار، علي‌رغم كمبودهايي در زمينة تكنولوژي، مديريت و سرمايه، به رونق و شكوفايي رسيدند و با ايجاد اشتغال زياد و فعاليت گستردة صادراتي، به اقتصاد كره كمك كردند.

ارزش توليدات اين صنايع در كرة جنوبي, از سال 1966 تا 1977، 15 برابر شد. در مقابل, دولت نيز تلاشهايي به عمل آورد تا همبستگي آنها را تشويق كرده و از رقابت بيش از حدشان جلوگيري نمايد. با اين سياست, منابع مالي صنايع كوچك و متوسط, بيش از پيش صرف ازدياد بازدهي و بهبود كيفيت فرآورده‌ها مي‌شد.

اما مشكل اساسي اين صنايع آن بود كه غالباً فاقد منابع كافي براي ايجاد و توسعه تكنولوژي در داخل كشور بودند. به همين جهت بهره‌گيري از حمايت صنايع خارجي مورد توجه قرار گرفت. كمكهاي خارجي مي‌توانند موارد زير را شامل شوند:

– رهنمودهاي فني توسط سازمانهاي عمومي مجهز به تكنولوژي

– بكارگيري نيمه‌وقت مهندسان و كارشناسان

از ديگر مشكلات موجود در اين زمينه مي‌توان به فقدان زيربناي تكنولوژيكي مورد لزوم براي جهش به مرحلة صنعتي نوين و همچنين نگراني از افشاشدن اسرار حرفه‌اي‌شان اشاره كرد. “مركز مشاورة واردات تكنولوژي” در سال 1974 داير گرديد تا صنايع را در بهره‌گيري از كمكهاي خارجي ياري دهد. اكنون اين مركز خدمات گوناگوني را از جمع‌آوري اطلاعات در مورد قابليت يك تكنولوژي تا تماس روزافزون با منابع تكنولوژي و چگونگي جذب و بهسازي تكنولوژي وارداتي انجام مي‌دهد.