امروزه شرکت‌های ملی نفت، بزرگ‌ترین دارندگان ذخایر نفت و گاز در سطح دنیا می‌باشند که به واسطه حجم بالای فروش نفت، معمولاً درآمدهای بسیار زیادی دارند و همواره در ردیف پردرآمدترین شرکت‌های نفتی دنیا قرار می‌گیرند. اما این شرکت‌ها علیرغم دارا بودن درآمدهای زیاد، هیچ‌گاه از نظر توانمندی‌های فناورانه و مدیریتی در میان شرکت‌های برجسته نفتی دنیا نبوده‌اند. عمدتاً این پدیده به دلیل ساختارهای سازمانی، مدیریتی و قانونی نامناسب می‌باشد که اغلب توسط دولت‌ها و به منظور حداکثر کردن درآمدها، بر بخش نفت و شرکت‌های ملی نفت اعمال می‌شود. اما در این میان شرکت‌هایی نیز وجود دارند که علیرغم دولتی بودن توانسته‌اند به پیشرفت‌های قابل توجهی در زمینه فناوری و مدیریت پروژه‌های بزرگ نفتی دست یافته‌اند. در این میان شرکت استات اویل نروژ همواره به عنوان یک شاخص و الگوی موفق در زمینه خصوصی‌سازی و ارتقای کارایی شرکت‌های ملی نفت مطرح بوده است. این شرکت در سال ۱۹۷۲ از طرف دولت نروژ و برای استخراج منابع نفت و گاز نروژ در دریای شمال تأسیس شد. با آغاز روند کاهش ذخایر منطقه، این شرکت حرکت خود را به سمت سرمایه‌گذاری در سایر نقاط دنیا شروع کرد. همچنین دولت نروژ نیز در این مسیر سهام خود را به ۵/۶۲ درصد کاهش داد. امروزه این شرکت به عنوان سیزدهمین شرکت بزرگ نفتی دنیا و اولین شرکت توانمند در میدان‌های فلات قاره شناخته می‌شود. بر این اساس در این گزارش به بررسی سیر تغییر و تحولات ساختاری و مدیریتی رخ داده در شرکت استات اویل نروژ خواهیم پرداخت.