1- آيا”فجر” الگوي مناسبي براي توسعة تكنولوژي در كشور است؟

توسعه تكنولوژي همان گمشده‌اي است كه دستيابي به آن از ضرورتهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي كشور است. از طرف ديگر شيوه‌هاي مختلفي براي توسعة تكنولوژي در كشور مورد آزمون قرار گرفته ولي همة آنها موفق نبوده‌اند. سوال اينجا است كه آيا “فجر” مي تواند الگوي مناسبي براي توسعه تكنولوژي در كشور ما باشد و آيا اساسا “فجر” الگوي جديدي ارائه كرده است يا خير؟

براي پاسخگويي به اين سوال بايد متذكر شد كه در كشور ما شيوه هاي مختلفي براي توسعه تكنولوژي پيشنهاد مي شود كه طيف وسيعي، از تحقيقات آكادميك تا خريد خط توليد را شامل مي شوند. در زمينه هر يك از اين شيوه ها در كشور سرمايه گذاريهاي گسترده اي صورت گرفته و دستاوردهاي آنها بر حسب ميزان سرمايه گذاري، بسيار مختلف بوده است.

مجتمع فجر توانسته است دستاوردهاي تكنولوژيك مهمي، چه از نظر طراحي و ساخت هواپيماي چهارنفره، چه از نظر طراحي و ساخت مواد كامپوزيتي و چه از نظر اخذ استانداردهاي پيچيده جهاني به دست آورد، اما آيا هزينه هايي كه صرف دستيابي به اين تكنولوژيها شده است، مقرون به صرفه بوده است؟ آيا از اين الگو مي توان در بخشهاي ديگر نيز استفاده كرد؟ آيا ورود دولت به عرصه “توسعه تكنولوژي” و حمايت از پروژه هايي چون فجر به صلاح كشور است؟ آيا تنها در بخشهاي دفاعي و با تكيه بر ايمان و اعتقاد جوانان متعهد و دلسوز كشور مي توان به چنين دستاوردهايي دست يافت يا اينكه حصول موفقيت ارتباطي با ميزان تعهد و دلسوزي مهندسان و متخصصان ندارد؟

پاسخ به برخي از اين سوالات چندان سخت نيست، ولي در مورد بعض ديگر نيازمند مطالعات وسيعتري هستيم. آنچه در اين تحليل مختصر بايد اشاره كرد اينست كه:

فجر هر چند در رديف موسسات تحقيقاتي قرار مي گيرد، ولي شيوه تحقيقات آن با آنچه امروز در بسياري از موسسات تحقيقاتي كشورمان رايج است متفاوت است. فجر با هدفگيري روشني سعي كرده است تكنولوژيهاي مناسبي را از ميان تكنولوژيهاي پيشرفته جهاني انتخاب كرده و به معناي واقعي كلمه آنها را “اكتساب” نمايد.

آنچه در “اكتساب تكنولوژي” مهم است اينست كه ما واقعا “طراحي و مهندسي ساخت” را بياموزيم نه اينكه هيچگونه شباهتي بين تكنولوژي ما با تكنولوژيهاي جهاني وجود نداشته باشد.

2- فجر نشان داد كه مهندسان ايراني نيز روحيه تحمل و رعايت سخت ترين استانداردهاي جهاني را دارند.

باوري كه در كشور ما رايج شده اينست كه مردم ما به طور كلي و مهندسان ما به طور خاص، روحيه رعايت استانداردهاي سخت را نداشته و به هر طريقي سعي مي كنند از آن بگريزند. اخذ گواهي جار كه حتي در سطح جهاني نيز براي هواپيماهاي چهارنفره (كلاس ترابري سبك)، به علت صعوبت آن كمتر انجام شده است، نشان دهنده بي پايه بودن اين باور است. در كشور ما هرجا به مهندسان و متخصصان دلسوز و متعهد، اعتماد كافي شده و حمايت لازم از آنها صورت گرفته است، دستاوردهاي چشمگيري از نظر كيفيت و دستيابي به استانداردهاي پيشرفته فني داشته ايم.

3- ضرورت انتشار تكنولوژي براي موسساتي مانند فجر

ما امروز مي‌توانيم ادعا كنيم كه در تكنولوژي مواد تركيبي (كامپوزيت)، در دنيا حرفي براي گفتن داريم و به بسياري از كشورها مي‌توانيم خدمات فني و تكنولوژيك صادر و ارائه كنيم، ولي نكته مهم داشتن يك تكنولوژي نيست؛ اگر نتوانيم از توانمنديهاي فني به دست آمده در سطح وسيعي از فعاليتهاي توليدي جامعه استفاده كنيم، پروژه فجر را بايد ابتر دانسته و دستاوردهاي آن را ناقص ارزيابي كنيم.

انتشار اين تكنولوژيها، خصوصا تكنولوژيهاي مواد تركيبي، نيازمند آموزش و فرهنگ سازي وسيع در ميان بخشهاي مختلف توليدي و بسترسازي و حمايت از گسترش آن است. به نظر مي رسد در قدم اول بايد موسسه فجر از ساختار قابل قبولي از نظر تجاري برخوردار شود كه بتواند بدون هيچ مانعي وارد بازار و معاملات مختلف شود. در قدمهاي بعدي، با گسترش فرهنگ استفاده از كامپوزيت در كشور، نيازمند تكثير موسسه و پيدايش چندين موسسه ديگر هستيم كه در قالب شركتهاي مهندسي و طراحي بتوانند خدمات فني مورد نياز صنايع مختلف را در اختيار آنها قرار دهند