بررسی رویکردها و رهیافتهای توسعه ی روستایی تا دهه های اخیر نشان میدهد که علیرغم پیچیدگی مفهوم توسعه و توسعه ی روستایی، نظریههای مطرح شده از دههی ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ عموماً، ابعاد مختلف توسعه را به صورت یکپارچه مورد توجه قرار ندادهاند. در واقع در انگارههای گذشته اهدافی چون رشد اقتصادی، تأمین نیازهای اساسی، ریشه کنی فقر، رشد محصولات کشاورزی، بهبود کیفیت مسکن و ارتقاء شاخصهای بهداشتی و … مورد تأکید بودهاند. این اهداف که عموماً با نگرش حاکمیتی و متمرکز، طراحی و به اجرا در آمده اند، نه تنها به صورت فراگیر در تمام سطوح جامعه اثربخشی لازم را به همراه نداشتهاند بلکه خود موجب «عدم تعادلهای جغرافیایی» در سطوح مختلف محلی و منطقهای بودهاند به همین دلیل، مفهوم توسعهی روستایی نیز چون مفهوم توسعه تعاریف متنوعی را تجربه کرده است . بنابراین با توجه به گستردگی و تفاوت های آرا مختلف صاحب نظران در حیطه روستایی رویکردهای گوناگونی در زمینه روستایی شکل گرفته است که از زوایای گوناگونی میتوان آنها را بررسی کرد.